دعوای
میان دو مرد سینمایی کشور به جاهای باریک کشیده است. بهروز افخمی، مجری
برنامه «هفت» و کمال تبریزی کارگردان سینما و تلویزیون طی سه روز گذشته در
دعوایی لفظی یکدیگر را به توپ بستهاند و قصد اعلام آتشبس ندارند.

بهکار
برده شدن عبارت «دیاثت فرهنگی» علیه فیلم «دونده زمین» از سوی مسعود
فراستی در برنامه هفت آتش این اختلاف را روشن کرد و بعد از آن با رویارویی
رسانهای دو کارگردان ادامه یافت.
جمعه شب جنجالی « هفت»چند
روزی است مهمترین خبر سینمایی را نه اخبار موفقیت سینمای ایران بلکه دعوا
و کشمکش میان سینماگران معروف کشورمان پر کرده است. دعوایی که از تلویزیون
آغاز شد و با رسیدن به فضای مجازی و سایتهای خبری به جنگ توپخانهای
جوابیه پشت جوابیه تبدیل شده و دود حاصل از این آتش در چشم سینمای کشور
میرود. ماجرای درگیری میان بهروز افخمی و کمال تبریزی از برنامه « هفت »
جمعه گذشته آغاز شد. آنجا که مسعود فراستی، منتقد برنامه فیلم « دونده زمین
» کمال تبریزی را مورد نقد قرار داد. فراستی درباره «دونده زمین» که در
گروه هنر و تجربه در حال اکران است، گفت: «کارگردان و تهیه کننده محترم در
جایی گفتهاند این فیلم نقدی بر دولت هشت ساله قبل است. فیلم ابداً علیه
دولت قبل نیست. فیلم علیه مردم است. فیلم به شدت بیغیرت است. همان بی
غیرتی که اخیراً آیتالله جوادی آملی بر آن اشاره کردند که فروش خانه و
مملکت به بیگانه مصداق کامل بیغیرتی است. ما دیاثت فرهنگی و هنری هم داریم
که متأسفانه فیلم، چنین دیاثت و فروش غیرتی در آن است. » فیلمی که مصداق
این توصیف فراستی قرار گرفته اثری است که با بودجه ژاپنیها ساخته شده است،
گفته میشود که در آن فرهنگ ایرانی در مقابل یک خارجی که دوندهای از ژاپن
است خرد و تحقیر میشود. تبریزی پیشتر گفته بود که این فیلم نقدی بر وضعیت
دولت قبل است. اما عدهای از منتقدان و مخاطبان آن را فیلمی علیه مردم
ایران توصیف کردهاند.
بعد از این اظهارات فراستی، کمال تبریزی با
تأخیری چند روزه واکنش نشان میدهد و در اولین اقدام خود اعلام میکند که
تصویربرداری فاز سوم سریال «سرزمین کهن» را متوقف کرده است. او دلیل این
تصمیم را «اعتراض به سکوت مدیران تلویزیون در برابر اهانت یک برنامه به
اصطلاح سینمایی به کارگردان این سریال » عنوان میکند. تنبیه صدا و سیما با
تعطیلی فرآیند ساخت سریالی صورت گرفت که پیشتر پخش آن از شبکه سوم سیما با
اعتراض قوم بختیاری متوقف شده و تبریزی در حال ساخت دوباره فازهای یک تا
سه آن بود. هر چند در روز گذشته برخی رسانهها توقف تصویربرداری این سریال
را تکذیب کردند. در عین حال تبریزی به این تهدید بسنده نکرد.
کشمکش
میان او و افخمی از گفتوگوی تبریزی با «ایسنا» به یک جریان دو طرفه تبدیل
شد. کارگردان «لیلی با من است» در این گفتوگو اظهار داشت: «ساخت سریال
سرزمین کهن با توجه به اجرای پرزحمت و سنگین آن، به حمایت و پشتیبانی معنوی
و روحیهبخش از سوی مدیران تلویزیون نیاز دارد؛ این در حالی است که یک
برنامه سخیف تلویزیونی به خود اجازه توهین به من را داده است و مسئولان
محترم سازمان صداوسیما هم بیهیچ عکسالعملی در این خصوص سکوت کامل اختیار
کردهاند! بنابراین گروه سازنده پس از حوصله و تأمل چند روزه و ادامه رفتار
مدیران تلویزیون، تصمیم به تعطیلی پروژه «سرزمین کهن» گرفت تا در اسرع وقت
معلوم شود که بین سریالی با موضوع انقلاب اسلامی و برنامهای موهن! کدامیک
از نظر سازمان باید بماند و کدامیک برود!»
جلسه بینتیجه تبریزی و رسانه ملیظاهراً
بعد از این اتفاق تبریزی با مسئولان تلویزیون جلسهای فوری را تشکیل
میدهد. احتمالاً هدف تعطیلی و یا تغییر در اجرای برنامه « هفت » بوده است ؛
جلسهای که او ناکام از آن بیرون میآید: «ظاهراً برنامه هفت از کنترل
مدیران تلویزیون خارج است و از جایی دیگر هدایت میشود! دلیل حرفم هم این
است که بعد از ماجرای توهین بلافاصله با مدیران مربوطه جلسه داشتم و رفتار
آنان آشکارا گویای این بود که به نظر میرسید کاری از دست آنان برای دخالت
در این برنامه ساخته نیست. بنابراین با احتمال بالایی میتوان نتیجهگیری
کرد که برنامه هفت از سوی جریانی که به شدت مخالف سینماست، هدایت میشود و
عمله اصلی آن هم مسعود فراستی است! با این حال به نظر من، برنامه هفت مانند
غدهای سرطانی است که نهایتاً سازمان تلویزیون را از پا در خواهد آورد.»
کارگردان
« دونده زمین » علاوه بر این برای پاسخ به برنامه «هفت» در یک برنامه
اینترنتی تحت عنوان «سی و پنج » پیش روی مجری سابق «هفت» مینشیند. مجری
کسی نیست جز فریدون جیرانی که احتمالاً او نیز دل خوشی از صدا و سیما و نوع
اجرا و ایدئولوژی کنونی برنامه «هفت » ندارد. دعوای لفظی که به هیچ وجه در
شأن سینمای ایران نیست، در این گفتوگو نیز خود را نشان میدهد. تبریزی در
این برنامه میگوید: « فراستی سعی میکند از طریق کلمات و نوع نقدی که
میکند، جنجال رسانهای راه بیندازد تا تیتر رسانهای شود. افرادی مثل
ایشان نیاز دارند که خودشان را به روانکاو نشان دهند.» او در جای دیگری از
این مصاحبه برای فراستی به عنوان شعبان بی مخ سینمای ایران نام میبرد.
با
این اظهارات توپ در زمین فراستی افتاده و او نیز در گفتوگویی رسانهای به
خبر توقف ساخت «سرزمین کهن» اینگونه واکنش نشان میدهد: « ما در برنامه
هفت انتقادهایی را از آقای تبریزی داشتیم و نسبت به اقدام او برای توقف
تصویربرداری سریالش فقط میتوانم بگویم به خاطر تعطیلی سریال سرزمین کهن
باید اعلام عزای عمومی کنیم! حرفهای من را با یکی از همین شکلکهای مجازی
منتشر کنید و بنویسید هاهاها!!!»
افخمی با ترانه جواب تبریزی را دادداستان
اما در همینجا متوقف نمیشود. روز گذشته نوبت افخمی بود تا آتش زیر
خاکستر را دوباره روشن کند. او در نامهای که آن را در اختیار «ایسنا» قرار
داده نوشته است: «حضرت کمال خان تبریزی سلام! شنیدهام عزم سفر کردهای/
هوای دلدار دگر کردهای/ عشقِ مرا ز سر به در کردهای/ تو رو به خدا اگه
میشه تنها نرو!
فرمودهای که سریال «سرزمین کهن» را نیمهکاره وِل
میکنی مگر اینکه برنامه «هفت» تعطیل شود و ما را از تلویزیون اخراج کنند.
چرا عزیزم؟ مگر ما چه کردهایم که میخواهی به هر قیمت که باشد خفقان
بگیریم؟ تو اگر رئیسجمهور میشدی چه بلایی سرمان میآوردی؟ لابد دستور
صادر میکردی که ما را بگیرند و به زندان بیندازند و اگر رئیس قوهقضائیه
میگفت نمیتوانی چنین دستوری بدهی و قانون اجازه نمیدهد، کار مملکت را ول
میکردی و قهر میکردی و توی خانه بست مینشستی. عزیز دلم مملکت قانون
دارد. اگر خیال میکنی ما جرمی مرتکب شدهایم، باید از طریق صحیح شکایت
کنی. نه اینکه سریالی را گرو بگیری که سالهاست حتماً میلیونها نفر
منتظرند تا به تماشای آن بنشینند.»
در ادامه این نامه میخوانیم: «از
تعطیل کردن برنامه «هفت» میخواهی به کجا برسی؟ به فرض که دهان ما را بستی،
با بقیه ملت که برای خودشان حق حیات و حرف زدن و اظهارنظر قائلند چه
میکنی؟ واقعاً خیال میکنی میتوانی همه را ساکت کنی یا وادار کنی درباره
فیلمهایت آن طور حرف بزنند که خودت میپسندی؟ چرا آنقدر لیبرال شدهای
عزیزم؟ چرا اصلاً تحمل نقد، مخالفت و پرخاش و جدل را نداری؟ مگر از پشت کوه
آمدهای و خبر نداشتی که وقتی آدم فیلم میسازد، باید منتظر نقد و نظر
کوبنده و بیرحمانه هم باشد. چرا اینطوری شدهای رفیق قدیمی؟ اینها که گفتم
برای خودت بود. وگرنه مرا خوب میشناسی و میدانی که هیچ بدم نمیآید یکی
پیدا شود و پریزم را از برق بکشد.»
قطع امید از سینمای سیاستزدهدعوای
مردان بزرگ سینما با واکنشهای مختلف سینماگران و منتقدان نیز رو به رو
شده است. به نظر میرسد که اکثریت سینما طرفدار تبریزی باشند تا برنامهای
که به سبک نود برای سینما ساخته شده است. اصغر فرهادی و رضا میرکریمی، رئیس
خانه سینما در اظهارنظرهایی به دفاع نسبی از تبریزی پرداختهاند. در عین
حال یک منتقد سینما نیز حتی مجازات فراستی را به خاطر این تعبیر ۷۴ ضربه
شلاق دانسته است ! در بحبوحه این آتشپراکنیها گاه نقدهای رسانهای متوجه
ادبیات سخیف و بیادبانه در رسانه رسمی کشور میشود و گاه متوجه کمال
تبریزی که چرا تاب و تحمل انتقاد از فیلمش را نداشته است؛ آیا او از نقد
فراستی و استفاده از عبارتی سخیف درباره فیلمش ناراضی است و یا از کلیت و
ماهیت یک برنامه انتقادی سینمایی؟ آیا بهتر نبود که برای نقد یک فیلم در
رسانه ملی از عبارتهای بهتری استفاده میشد؟ پاسخ به این سؤالات دشوار
است. مشکل این است که سینما در این روزها بیشتر یک کارزار سیاسی است تا
آنکه بخواهد دانشگاه فرهنگی باشد. از چنین فضایی هیچ توقعی نمیتوان داشت!