اگر ظهور نزدیک باشد چه ؟...

اگر ظهور نزدیک باشد چه ؟...

مسائل مهم سیاسی اجتماعی ایران و جهان و آموزه ها و موضوعات دین مبین اسلام
اگر ظهور نزدیک باشد چه ؟...

اگر ظهور نزدیک باشد چه ؟...

مسائل مهم سیاسی اجتماعی ایران و جهان و آموزه ها و موضوعات دین مبین اسلام

گفتگوبا انوش معظمی بازیگر نقش حرمله در سریال مختارنامه/

نوید شاهد:انوش معظمی هستم، متولد 1350 در یکی از روستاهای شهرستان بروجرد. کارهای جدّی مذهبی خود را از سال 79 با سریال «مسافر ری» آقای میرباقری شروع کردم. بعد سریال های «معصومیت از دست رفته»، «پرچم های قلعه کاوه و چهل سرباز» و «مختارنامه» و... را کار کردم. در بخش صحنه ای هم در اثری در زمینه دفاع مقدس به نام «آسمان و زمین» به نویسندگی آقای ایوب آقاخانی و کارگردانی امیر دژاکام، در نقش شهید محمد جهان آرا شرکت داشتم. آثار صحنه ای مذهبی من هم «خورشید گمنام» داستانی در باره حضرت فاطمه(س) به نویسندگی خانم ملیحه مرادی و کارگردانی آقای احمد ایرانی خواه در سال 80 یا 81، «شبی از شب های عباس» به نویسندگی و کارگردانی آقای علی یازرلو در سال 89، «زره بی نشان» را با آقای حسن رونده و چند کار صحنه ای مذهبی دیگر هستند. 

چه شد که آقای میرباقری شما را برای ایفای نقش حرمله انتخاب کرد؟
این قضیه برمی گردد به بازی من در سریال «معصومیت از دست رفته» که در آن نقش یک چریک علوی را داشتم و در آنجا با خنجر حرکاتی را انجام دادم که به شدت مورد توجه آقای میرباقری قرار گرفت و همان جا بود که بازی در نقش حرمله را به من پیشنهاد دادند و من با نهایت افتخار پذیرفتم.
در باره حرمله در تاریخ اطلاعات چندانی در دست نیست. چگونه به این نقش رسیدید؟
من به هر منبعی که دسترسی پیدا کردم، آن را با دقت مطالعه و سعی کردم مختصات شخصیت حرمله را به دست بیاورم. یاری های کسانی که با مقاتل خوانی ، تعزیه ها و داستان های سینه به سینه از واقعه کربلا انس داشتند و اطلاعات خود را در این زمینه با نهایت لطف در اختیارم قرار دادند، بسیار مؤثر بود. از آنجا که خود من در فضایی دینی بزرگ شده ام و به خصوص از طریق مادرم، با داستان های دینی و به ویژه واقعه عاشورا از کودکی مأنوس بودم، عمیقاً می خواستم خباثت حرمله را به خوبی نشان بدهم تا مظلومیت اهل بیت(ع) نمایان تر شود. در طول مدتی که این سریال نوشته و سپس فیلمبرداری شروع شد، فرصت خوبی داشتم تا به هر منبع کتبی و شفاهی که امکان داشت، مراجعه و نقش را در ذهن خود پخته کنم. روزی که فیلمبرداری شروع شد، حال عجیبی داشتم و تا مدتی پس از گرفتن صحنه های حرمله نیز نمی توانستم به حال عادی برگردم و به شدت تحت تأثیر نقش بودم. نهایت سعی خود را کردم و به لطف خدا ظاهراً در این کار موفق بوده ام. تشویق مردم و اساتیدم و رضایت شخص آقای میرباقری نشان می دهد که تلاش هایم بی ثمر نبوده اند.
در طی سال های گذشته تئاتر، فیلم و سریال در باره دفاع مقدس و مضامین دینی کم نداشته ایم. آثاری که قصه و شخصیت های آن تأثیرگذار بوده و در ذهن مردم مانده اند، شاید از تعداد انگشتان دست فراتر نرود. علت تأثیرگذاری آن آثار معدود و بی اثر بودن آثار متعدد و یا حتی ضد تبلیغ بودن آنها چیست؟
به نظر من تأثیرگذاری آن آثار در آن سال ها چند علت داشت. اول اینکه ذهن خود مردم به شدت به فضای جنگ و جبهه نزدیک بود. دوم اینکه نویسندگان، کارگردانان، فیلمبرداران و عوامل ساخت فیلم، غالباً فضای جبهه را از نزدیک لمس کرده و بیشترشان از دل جبهه بیرون آمده بودند. سوم اینکه دستگاه های مرتبط با جبهه و جنگ از هیچ گونه کمکی، آن هم بدون چشمداشت، مضایقه نمی کردند و این موضوع برای همه آنها یک دغدغه مهم سیاسی و فرهنگی بود. هیچ کس در کمک کردن هیچ امساکی به خرج نمی داد.
آیا در بی تأثیر شدن آثار دفاع مقدس و نیز دینی ما، امکانات و تسهیلات تا این حد تأثیرگذار بوده اند یا فقدان فیلمنامه های متکی به باورهای اصیل و سازندگان بی اعتقاد به این مضامین؟
فقدان فیلمنامه های منسجم و دارای ساختار دراماتیک درست و نیز نگاه کمّی و آماری به آثار سینمایی دفاع مقدس و دینی به جای توجه به کیفیت، در افت کیفیت این آثار، تأثیر تعیین کننده دارند. در آن سال ها دغدغه اصلی مسئولین، جبهه و جنگ بود و نگاهشان بیشتر کیفی و حماسی و حرکت در مسیر تحقق اهداف انقلاب بود.
چه عواملی باعث می شوند که آثار کنونی ضعیف باشند و در خاطر نمانند؟
اول اینکه تولید آثار دفاع مقدس باید از حالت فرمایشی و جشنواره ای و تولیدات کمّی، به دغدغه فرهنگی و تربیتی، آن هم به صورت واقعی و نه شعاری تبدیل شود. ما زیاد شعار می دهیم و به اغلب آنها هم عمل نمی کنیم. باید تمهیداتی اندیشیده شود که فیلمسازان جدید، پشت آثار و نمونه های موفق قدیم پناه نگیرند و نگاه جدیدی به موضوع جبهه و جنگ داشته باشند.
فکر نمی کنید بخش اعظم تأثیرگذاری یک اثر هنری به اعتقادات عمیق خالق اثر و پایبندی فردی او به مضامینی است که در اثر خود مطرح می کند؟
با حرف شما موافقم که: «سخن که از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند» طبیعی است وقتی انسان به حرفی که می زند اعتقاد ندارد و در زندگی شخصی خود خلاف آن را عمل می کند، حتی اگر از نظر تکنیک در حد عالی باشد، اثرش تأثیر عمیق نخواهد داشت، کما اینکه بسیاری از آثار دفاع مقدس و دینی که گاهی با هزینه های زیادی هم تهیه می شوند، تأثیر فیلم ساده و کم خرجی مثل «مهاجر» وجود ندارد.
بدیهی است بودجه و تسهیلات و ابزار ضرورت دارند و می توانند مکمّل فکر و اعتقاد باشند، اما نمی توانند خلاء بی اعتقادی و فیلمنامه منسجم متکی بر اصول علمی و اعتقادی را پر کنند. در دنیا هم همین طور است. تنها فیلم ناطق چارلی چاپلین ده ها برابر فیلم های صامت او هزینه برداشت، اما یک هزارم آن تأثیرگذاری ها را نداشت. در آنجا هم حرف آخر را پیام مستتر در آثار سینمایی و تلویزیونی و صحنه ای می زند.
هم با این حرف موافقم، هم آن را به این شکل تکمیل می کنم که اگر شما بهترین فکر و فیلمنامه را هم داشته باشید، اما از تسهیلات لازم مثلاً برای فیلمبرداری یک صحنه لانگ شات برخوردار نباشید، تأثیرگذاری فیلم تا حد زیادی کم می شود و مجبوریم خود را در نماهای مدیوم و بسته محصور کنیم که به کارهای سینمایی و تلویزیونی ما یک فضای شبه تئاتری و شبه استودیویی می دهد.
در عین حال باید یاد بگیریم که در هر کاری از آدم های متخصص همان حرفه استفاده کنیم تا هم هزینه ها کاهش پیدا کنند و هم کیفیت کار بالا برود. در یک کار حرفه ای رده بالا نمی توان از عوامل آماتور استفاده کرد.
اما این را هم از یاد نبریم که در بعضی از فیلم های سینمایی و به خصوص سریال ها، بودجه های زیادی را به این دلیل تلف کرده ایم که سازندگان آنها اعتقادی به آنچه می ساختند نداشتند، و گر نه عوامل حرفه ای در آنها کم نبودند.
همراهی نکردن متولیان و دستگاه های مرتبط با موضوع دفاع مقدس هم عامل بسیار مهمی است و نیز بالا رفتن سرسام آور هزینه های تولید آثار جنگی و مذهبی. ما نباید در زمینه هایی که به فرهنگ و ریشه های دینی و ملی ما برمی گردد، امساک به خرج بدهیم. گاهی اوقات تولید چند فیلم و سریال تأثیرگذار، بیش از پیروزی در یک جنگ نظامی جواب می دهد.
سریال های دینی تلویزیون که به نسبت فیلم های سینمایی و به خصوص تئاتر از کمبود بودجه چندان رنجی نمی برند، عوامل حرفه ای و بازیگران بزرگ و موسیقی خوب و کارگردانان غالباً کاربلد هم دارند. چرا آنها تأثیر نمی گذارند؟
من موافق نیستم که تأثیر نمی گذارند. گاهی اوقات بعضی از آنها تأثیر هم دارند.
نه به نسبت هزینه و وقتی که صرف می شود. چرا برخی از فیلم های دینی ای که هالیوود در 40، 50 سال پیش ساخت، هنوز هم تأثیرگذار هستند، درحالی که می دانیم پشت آنها چه اهدافی وجود دارند و ما با این همه مایه های دینی و فرهنگی اصیل نمی توانیم اثر درخوری ارائه بدهیم؟ آیا به این برنمی گردد که سوای بودجه و تکنیک و امکانات، آنها با اعتقاد و هدف مشخص کار می کنند، اما ما فقط می خواهیم آمار را بالا ببریم؟
ما در کارهای دینی، همه چیز را تخت و یکسویه می بینیم، درحالی که در یک اثر هنری، اعم از قصه یا کار نمایشی تا شما شرّ را درست نشان ندهید، خیر جلوه واقعی خود را پیدا نمی کند. باید حرمله را درست نشان بدهید تا مظلومیت حضرت علی اصغر(ع) به خوبی نشان داده شود. صرفاً با نشان دادن صحنه های عبادات و شعائر دینی نمی شود اثر دینی ساخت. کالبدشکافی و تجزیه و تحلیل انحرافات دینی هم به شرط آنکه درست صورت بگیرد، می تواند مخاطب را عمیقاً متحول کند و به درک یک ارزش دینی برساند. تضادی که لازمه درام است، به شدت در شخصیت های منفی قوی است. در آثار دینی و دفاع مقدس هم هر وقت شخصیت های منفی را خوب پرداخت کرده ایم، شخصیت های مثبت به خوبی جلوه کرده و آن تأثیر واقعی را داشته اند. ما چهره های منفی را مشتی آدم کودن و دست و پا چلفتی نشان داده ایم و در نتیجه چهره های مثبت هم تأثیر خود را نگذاشته اند.
به نظر می رسد آثار دینی و دفاع مقدس ما به شدت از فقدان تحقیقات دقیق و اعتقادات عالمانه و عمیق رنج می برند. حتی در مواردی که سازندگان این آثار آدم های متدینی هستند، فهم عمیقی را از دین ارائه نمی دهند.
متأسفانه در باره نحوة نمایش مضامین دینی، در میان بزرگان و علمای ما یک اجماع مشخص و صریح وجود ندارد که خالق یک اثر سینمایی یا تلویزیونی بداند که اساساً می تواند وارد این حیطه بشود یا نه و لذا پس از آنکه اثری خلق و ارائه می شود، تازه این اختلاف نظرها بروز می کنند. سوای موضوع فقدان تحقیق و فیلمنامه های قوی، دست و پای فیلمساز هم بسته است و نمی داند تکلیفش چیست. چنین رویکردی به ساخت آثار جسورانه و تأثیرگذار منجر نمی شود.
تأثیرگذاری نقش حرمله، بخشی به خاطر تجربه طولانی، دانش و فیزیک شماست، ولی بخش اعظم آن به این برمی گردد که شما این شخصیت را فهمیده و به قولی آن را از خود کرده و به نقش او در قیام عاشورا واقف شده اید. چنین از خود کردنی در کمتر اثر نمایشی دیده می شود.
اشاره کردم که من در خانواده ای مذهبی بزرگ شده و از کودکی با این مضامین آشنا بوده ام. مضافاً بر اینکه واقعاً هر اطلاعاتی را که برایم ممکن بود، گردآوری کردم، اما قبول دارم که اگر این نقش تأثیرگذار بوده، بخش اعظم آن به اعتقادات و باورهای عمیق من در باره اهل بیت (ع) و تصمیم برای نشان دادن مظلومیت سیدالشهدا(ع) و اهل بیت ایشان در واقعه کربلا برمی گردد. اگر غیر از این بود، حرمله صرفاً تبدیل به یک نقش تکنیکی می شد و تأثیر نمی کرد.
بازیگران خوش تکنیک و باتجربه، کارگردان ها و عوامل فنی خوب کم نداریم. اگر اثر آن طور که باید و شاید از کار در نمی آید و حتی گاهی یک صدم تعزیه های قدیم هم اثر نمی گذارد به خاطر این است که به قول استاد فرشچیان، مساجد قدیم را ایمان می ساخت، مساجد حالا را سیمان.
حرف استاد کاملاً درست است. ایمان به هر اثری تأثیر و ارزش می دهد، اما به فضای جامعه در دهه 60 و 70 و حالا هم توجه کنید.
آیا هنرمند، آن هم هنرمند مدعی مسلمان و شیعه بودن، باید پشت سر جامعه حرکت کند یا چاووش و پیشقراول باشد؟ قرار نیست هنر چیزی را نشان بدهد که هست، بلکه باید چیزی را نشان بدهد که باید باشد. چون جامعه نسبت به ارزش ها بی اعتنا شده، هنرمند هم باید همان یا بدتر از آن، پیشقراول ضدارزش ها و بی بندوباری ها و الگوهای غلط برای جامعه بشود؟ هنرمند فرقش با دیگران این است که می تواند بگوید نه! و از دل سیاهی ها نور را بیرون بکشد، کاری که همه شعرا و ادبا و هنرمندان واقعی این مرز و بوم کردند و ماندگار هم شدند.
درست است. ما در همه آثار نوعی پیش پا افتادگی و سخافت...
بگویید نگاه به جیب و گیشه...
بله، اهداف صرفاً مادی می بینیم. در این فضا آثار ارزشمند مجال نفس کشیدن پیدا نمی کنند و متأسفانه متولیان فرهنگی هم کمکی به اینکه این آثار به خوبی ارائه شوند و در عین حال که روی جامعه تأثیر می گذارند، سازنده خود را به تولید چنین آثاری ترغیب کنند، نمی کنند.
بوی سفارشی بودن از دل همه آثار بیرون می زند...
و عجله و سرهم بندی . هر سال می دانیم که در چه زمانی و چه ماهی باید کار مناسبتی داشته باشیم و باز هم دو ماه مانده به آن ایام، کار را کلید می زنیم. کار درجه «الف» می گیرد و آن وقت به «روزپخشی» می رسد. مگر چنین کاری شدنی است؟ در کجای دنیا چنین چیزی را می بینید؟ اخیراً یک تله فیلم دفاع مقدسی در باره گروه های تفحص دیدم که آه از نهادم برآمد. موضوع از این دراماتیک تر و بهتر؟ آن وقت فضاسازی را تماشا کنید. سه تا چاله 20 در 10 کنده بودند، انگار سه چهار تا بچه دارند هفت سنگ بازی می کنند! حالا قرار است از داخل این چاله ها، استخوان شهدا را بیرون بیاورند! این شیوه کار، جز بالا بردن آمار و سر هم بندی و توهین به مضامین زیبا و دراماتیک و تأثیرگذار فرهنگ دینی و ملی ما معنای دیگری هم دارد؟ و فراوانند این اشتباهات، حتی در آثاری که نام فاخر به خود می گیرند. در باره انقلاب سریال می سازیم و در سال 56، پرچم جمهوری اسلامی را می گذاریم روی میز سفارت ایران در امریکا! ببینید چگونه به بدیهی ترین مسائل توجه نمی کنیم. بحث مفصلی است که در این اندک مجال نمی گنجد.
و سخن آخر؟
سخن آخر اینکه تا زمانی که به جای تکیه بر کیفیت و حمایت از آثار سالم و درست و دقیق مبتنی بر تحقیق و اعتقادات حقیقی و علمی و نه شعارگونه و سطحی ، به آمارها و جشنواره های بی ملاک تکیه کنیم و هنرمند و خالق اثر، وظیفه خود را در پیشقراولی و ارائه دیدگاه جدید و مخصوصا امیدآفرین که دین و فرهنگ و عرفان ما مملو از این مضامین است، درک نکند، متأسفانه وضعیت آثار ما تغییر محسوسی نخواهند کرد.
منبع: شاهد جوان
نظرات 1 + ارسال نظر
محمدهادی یکشنبه 28 آبان 1396 ساعت 20:16

سلام.خوبید شما؟یه جوان 30ساله هستم چندین سال قصد دارم ازدواج کنم ولی بخاطر مشکلات مالی نمی توانم ازدواج کنم اگر امکانش هست به من کمک مالی کنید تا ازدواج کنم ممنون.شماره تماس 09033052928.
شماره عابربانک ملی(6037997213792667 )قربانی هستم.متشکرم.الله وکیلی اگر ناچار نبودم این پیام نمیدادم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد